« حی علی خیرالعمل | زنِ آخوند میشی؟ » |
هوالحق
به خودم قول داده بود تابستان که از راه برسد در دریایی از کتاب غرق شوم اما نشدم! یعنی تا همین لحظه که مشغول نوشتن هستم، تنها موفق به خواندن چهار کتاب شدهام. قریب به سه ماه و چهار کتاب، واقعاً تأسفبرانگیز است نه؟! یک روز باید بایستم جلوی خودم و بزنم زیر بعضی مصلحتاندیشیها و کتابهایی را از لیست خواندن حذف کنم؛ اما میدانم تا مقوله خواندن با امتحان و طمع نمره همراه است همین آش و همین کاسه است. این روزها اگرچه حسرت لحظههای ازدسترفته و کتابهای نخوانده آزارم میدهد بااینهمه دستکم از خواندن کتاب قدیس خوشحالم. قدیس؛ رمانی تاریخی ـ مذهبی به قلم ابراهیم حسن بیگی که انتشارات نیستان در سال 90 آن را به چاپ رسانده است. داستان در مورد کشیشی مسیحی است که عشق جمعآوری نسخ تاریخی دارد. در این بین روزی کتابی به دست او میرسد که تاریخ آن به سال 39 هجری قمری برمیگردد و موضوع آن در ارتباط با حضرت علی (ع) است. کتاب در کنار همه ماجراها، دنیای دیگری به روی کشیش میگشاید که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.
قلم روان و نظم منطقی کتاب از مهمترین نکات مثبت آن محسوب میشود. انگار واژهها مثل آبی روان راهشان را از چشمهایت به ذهن میگشایند و تا قلبت پیش میروند. کشش و جاذبه داستان نیز تو را از دنیای پیرامون فارغ میکند و به سالهای آغازین خلافت علی (ع) میبرد. سالهایی مملو از حوادث تلخ و شیرین. از اینکه پای صحبتهای مردی به بزرگی تاریخ نشستهای لذت میبری؛ اما از جهالتها، خیانتها و سستی بعضی مردمان نیز رنج میکشی.
به نظرم یکی از ایرادهای کتاب طولانی شدن بعضی خطبهها و نامهها است. نویسنده میتوانست آن بخشها را کوتاهتر کند. یا با آوردن دیالوگها در بین آنها از خستگی خواننده کم کند. نویسنده در ابتدای داستان به پذیرش تثلیث از طرف کشیش صریحاً اشاره میکند و بعد در جای دیگری برای او مقام کشف و شهود قائل میشود که البته بین این دو تناقض وجود دارد. در نسخهای که من خواندم غلط ویرایشی هم کم نبود که خوب باید از چشم ویراستار دید نه نویسنده!
خواندن کتاب در کنار همه لذتش این سؤال را در ذهن من جدی تر کرد، اینکه چرا بعضی از غیرمسلمانها با اینکه به حقیقت اسلام پی میبرند، حالا در قالب چنین داستانی یا حتی در دنیای واقعی، ولی باز به مرام و مسلک سابق خود باقی میمانند؟ آیا این انتظار نابجایی است که تنها در ذهن من شکل گرفته یا مسئله طور دیگری است؟!
من نسخه خلاصه قدیس رو با عنوان ناقوس ها برای چه کسی به صدا در ما ایند رو خوندم و خیلی برام جذاب بود .دغدغه اول شما رو من هم دارم و وقتی به حجم کتاب هایی که نخوندم فکر میکنم وحشت میکنم…البته مطالعه با تفکر نه فقط خوندن و رد شدن..اما در مورد سوالی که در ذهنتون ایجادشده جوابش را از قول امام خمینی میدم ، امام در کتاب جنود جهل و عقل قریب به این مضمون می فرمایند: انسان به مجرد علم مومن نمی شود، مثل ابلیس که علم به توحید و نبوت و معاد داشت اما خداوند او را کافر خواند.چه بسا فیلسوفی به برهان های فلسفی و مراتب توحید علم دارد اما مومن به الله نباشد زیرا علمش از مرتبه عقل و کلیت به مرتبه قلب و جزئیت نرسیده باشد…..یعنی به این حقیقت عقلیه ایمان نیاورده باشد…امام خمینی می فرمایند که جایگاه ایمان قلب است و نه عقل
ممنون خواهر از معرفی کتاب
وخوش به سعادتتون ک دغدغه نخوندن کتاب رودارید
ان شا الله فرصتی پیش بیاید بخونیمش
http://fatemiye-sarable.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
سلام
ممنون از پاسختون