« مثل سرطان | گاندو » |
یکی از آفتهای سبک زندگی غربی و مدرنیته نفس اماره محور بودن آن است. به منیت فرد بال و پر میدهد و تنها به سود و لذت فرد توجه دارد؛ بیآنکه خداوند را محور هستی قلمداد کند. برای انسان مدرن همه چیز در این دنیای مادی خلاصه میشود و به همین دلیل افق نگاهش قادر به درک آنچه در ورای این دنیای مادی در حال رقم خوردن است, نخواهد بود. ادبیات تکلیفگرای انقلابی در این فضا جای خود را به ادبیاتی میدهد که زاییده فرهنگ توسعه غربی است. ادبیاتی که من نسبت به همنوع خودم هیچگونه تکلیفی ندارم و خودم و دلم را عشق است.
شاید شما هم این ادبیات را از برخی اطرافیانتان شنیده باشید «اين كار را برای دل خودم میکنم»، «به خودت برس بیخیال بقیه» ویا « بیکاری! خودت را پیر بقیه نکن» و امثال این جملهها. تعجب وقتی بیشتر میشود که این عبارتها را اهل تدین به تو میگویند؛ کسانی که خود اهل قرآن، نماز و خدا هستند. اینگونه اندیشیدن زاییده سبک زندگی است که ارمغان فرهنگ توسعه اوایل دهه هفتاد به این طرف است .
تعریف کاملتر این فضا را میتوان در عبارات شهید آوینی جستجو کرد :«اجمالا میتوان گفت جامعه توسعه یافته جامعهای است که در آن همه چیز حول محور مادی و تمتع هرچه بیشتر از لذایذی که در کره زمین موجود است معنا شده و البته برای اینکه در این چمنزار بزرگ همه بتوانند به راحتی بچرند یک قانون عمومی و دموکراتیک لازم است تا انسانها در عین برخورداری از حداکثر آزادی از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد. این توسعه که نتیجه حاکمیت سرمایه یا سرمایه داری است، محصول مادی گرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است.» به همين دلیل، نگاه تعبدی داشتن به محیط پیرامون رنگ میبازد و انسان مسلمان حسگرا حتی برای تکالیف دینی به دنبال دلایل عقلی میگردد فارق از اینکه به فرموده امام خمینی رحمه الله جایگاه ایمان قلب است و نه عقل.
فرم در حال بارگذاری ...