« محرم در شهر من (شاهدیه - یزد) | تقديم به دوستم نرگس » |
امروز یکی از دوستام اومد ازم خداحافظی کرد و گفت امشب عازم برای پیاده روی اربعین.
باهاش خداحافظی کردم و التماس دعا گفتم. اومدم سراغ صفحه اول کوثر بلاگ که چشم خورد به این نوشته “هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا” وارد صفحه ویژه نامه شدم و از بین عنوان ها انی یکی رو انتخاب کردم “اربعین نزدیک است و پای پیاده…”
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است
دوباره حال همه عاشقان تماشایی است
که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است
سفر حکایت یک اتفاق رویایی است…
همه رفتن و دارن میرن ولی من جاموندم …
سلام علیکم
وفقکم الله لکل الخیر
خدایا من هم با باری از گناه جاماندم،از قافله عشق جامانم،خدایا به حق اقا اباعبدالله کمکم کن و دستم را بگیر ، ومراهم رهسپار عشقم کن.
فرم در حال بارگذاری ...