صفحات: 1 2 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12

  جمعه 29 شهریور 1398 12:19, توسط نازگل   , 521 کلمات  
موضوعات: اجتماعی, فرهنگی, اخلاقي

مدت‌ها پیش با یکی از دوستانم که تازه ازدواج کرده بود، بحث می‌کردم . بحث در مورد موضوعی بود که من به آن “شوآف عشق” می‌گویم ؛که متاسفانه با آمدن شبکه‌های اجتماعی مبتلابه قشر مذهبی نیز شده است و مثل غده سرطانی روز به روز در حال رشد می‌باشد. دوستم معتقد بود ما که مذهبی هستیم وقتی وارد جامعه می‌شویم باید عشقمان به یکدیگر را نشان بدهیم. گاهی باید سرت را روی شانه همسرت بگذاری و خودت را رها کنی و لذتش را ببری یا بخزی در آغوشش و اجازه بدهی به بقیه تا ببینند مذهبی‌ها هم عاشقی بلدند.

با طرز تفکرش مخالف بودم . برایش استدلال‌های زیادی آوردم؛ از جمله اینکه ما تنها مسوول دل خودمان نیستیم. ما باید حواسمان به دل‌هایی باشد که شاید تنگ همسری است که در جبهه رزم مشغول دفاع از اسلام است و یا شهید شده و قاب شده روی طاقچه . به او گفتم حتی باید به دل آن همسری فکر کنی که هیچ وقت طعم شیرین اینچنین تکیه گاهی را نچشیده چون همسرش دل عاشقی در میان  سینه نداشته تا برایش بتپد و جوانیش پای جهالت همسر نامهربانش سوخته و تمام شده. به اوگفتم حتی باید به دل مجردهایی فکر کنی که شاید شرایط ازدواج برایشان مهیا نبوده و هنوز ایمانشان آنقدر قوی نشده که حسرت این نداشتن بغض و عقده نشود روی سینه‌شان. ولی خب، منطق دوستم با منطق من فاصله‌ها داشت.

البته بعدها منطقم را میان زندگی نامه‌های شهدایی پیدا کردم که همین حواس جمعی‌هایشان , خدا را عاشقشان کرد. وقتی خواندم که شهید چیت سازیان به همسرش می‌گفت وقتی توی همدان باهم هستیم خیلی شانه به شانه من راه نرو شاید زن شهیدی ببیند و دلش هوای همسرش را بکند یا وقتی شهید سیاهکالی همین را به همسرش گوشزد میکند.

و چند وقت پیش همین منطق را در کلام وحی پیدا کردم آنجا که خداوند فرموده :« وَلایَضْرِبْنَ بأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَایُخْفِینَ مِن زِینَتَهُنَّ»؛ زن‌ها پاهایشان را محکم زمین نزنند تا زینت‌های مخفی‌شان نمایان شود و دانسته شود. و این تفسیر از حجت الاسلام قاسمیان :«بالاخره آدم باید حواسش باشد که یواش یواش در دل مردم گرد و خاک به پا نکند. یعنی پا آنقدر محکم نزنید زمین و در مقابل دیدگان همسران بقیه، خیلی جولان ندهید. یکی از آفاتی که در ارتباطات بین خانواده‌هایی که با هم قابل مقایسه هستند، وجود دارد، این است که زینت‌های مخفی زندگی خود را خیلی نمایش دهند.

اما گاهی زینت آشکار است و بقیه باید چشم‌هاشان را ببندند: فَلْیَسْتَعْفِفْ. به هرجهت آدم‌ها که همه یکسان نیستند؛ همین همسری را که انتخاب کردی با او راضی باش. ولی گاهی هست که ما خودمان می‌دانیم که داریم گرد و خاک می‌کنیم در دل بقیه و دل بقیه را داریم می‌لرزانیم.»

خطر دیگری که در رابطه با آشکاری این زینت‌ها احساس می‌کنم، چاپ زندگی‌نامه‌های شهدا به روایت همسرانشان است که بی مهابا پرده از زینت‌های مخفی زندگی‌شان با شهید برمی‌دارند، بدون توجه به اینکه این کتاب‌ها قرار است در دسترس دختران جوان و نوجوانی قرار گیرد و زندگی آن‌ها را تحت الشعاع قرار دهد و یا حتی تهدیدی برای زندگی آینده همسر شهید محسوب شود اگر قصد ازدواج مجدد داشته باشد.

خانه های قدیم اندرونی داشت و بیرونی ولی الان…..

مريم اردويي

کلیدواژه ها: سبک زندگی
  چهارشنبه 27 شهریور 1398 20:58, توسط نازگل   , 299 کلمات  
موضوعات: اجتماعی, فرهنگی, سیاسی

معتقدم ما در تمام زمینه های دینی استاد تقلیل دادن و پایین آوردن سطحیم. یکی از مواردی که از این گزند بی‌نصیب نمانده امر به معروف و نهی از منکر است. اگر از قیام امام حسین علیه السلام گفتیم و تحلیل کردیم و هدف را این دو اصل دانستیم , حدش را در خواهرم حجابت محدود کردیم ؛ اگرچه آن هم یک اصل شرعی و قانونی است اما توجه نکردیم که این ناهنجاری میوه درختی نامبارک بود که ریشه در مسئله‌ای کلان‌تر داشت؛ مسئله ای به کلانی سیاست.

اگر منبری بودیم و وعظ کردیم دائم بر منبر از حجاب گفتیم و شل مذهب شدن جوانان, یا از احکام فقهی گفتیم و اخلاق فردی و به خیال خودمان بارمان را بستیم و تکلیف از گردنمان ساقط شد. یا ندیدیم ریشه را و یا دیدیم و تغافل کردیم؛ چرا که حرف گران زدن هزینه ای بس گران دارد.

الغرض، اگر ادعای حسینی بودن داریم بیایید این دو امر مهم را به جایگاه اصلیشان بازگردانیم

شهید مطهری:

«صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقه‌ای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بی بهره بماند؛ ولی معمولا فساد از خواص شروع می شود و به عوام سرایت می کند و صلاح برعکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز می شود و اجبارا خواص را به صلاح می آورد؛ یعنی عادتا فساد از بالا به پایین می ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می کند.

روی همین اصل است که می بینیم امیرالمومنین علی  در تعلیمات عالیه خود بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عام و خاص تقسیم می کند نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یأس و نومیدی می کند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار می دهد.»

مریم اردویی

ادامه »

کلیدواژه ها: امر به معروف
  شنبه 23 شهریور 1398 14:01, توسط نازگل   , 415 کلمات  
موضوعات: فرهنگی

این اعترافات نوش آفرین تنها یک اعتراف نیست، بلکه صحبت از درد عمیقی است که جامعه زنان امروز به مدد شانتاژهای رسانه‌ای و تبلیغات کاذب غربی بدان مبتلا گشته‌اند و از آن بی‌خبرند. او که عمری ابزار همین رسانه‌ها بوده از مردسالاری سخن به میان می‌آورد که به دلیل عمیق بودن لایه‌های آن کمتر کسی متوجه آن می‌شود.

اکثر ما  وقتی صحبت از مردسالاری به میان می‌آید مردی را تصور می‌کنیم که با صدای بلند و توی گلو افتاده‌اش همسرش را ضعیفه صدا می‌زند و با حس برتری طلبانه توقع دارد کفش هایش را هم جفت کند. زنی که اسیر خودخواهی‌های یک مرد شده و اسمش را با ترس و لرز می‌برد؛ در حالیکه آن مرد کوچکترین ارزشی برای زن قائل نیست.

اما گفته‌های این زن پرده از یک مردسالاری مدرن بر می‌دارد . مردهایی که زن را برای سود اقتصادی بیشتر به کف جامعه می‌کشانند و شرط استخدام را روابط عمومی بالا و ظاهر مناسب اعلام می‌کنند. زن‌هایی اسیر این نوع مردسالاری شده اند که از ضعیفه گفتن مردهای سیبیل کلفت منزجرند. هربار و قبل از خروج از منزل ساعتها جلوی آینه وقت صرف می‌کنند تا ظاهری جذاب داشته باشند، یا ساعت‌هایی را که در باشگاه‌ها در حال عرق ریزی هستند تا اندامشان را مناسب سازی کنند یا موقع خرید در فروشگاه به دنبال مانتوها و ساپورت های تنگ و چسبنده هستند تا بدنی را که با صرف وقت در باشگاه استاندارد شده بهتر به نمایش بگذارند.

اما در تمام این وقت‌ها از یک نکته غافلند. این معیارهایی که امروز برای آنها اینقدر مهم شده ازکجا آمده است؟ نمی‌پرسند چرا من باید ساعت‌ها وقتم صرف لاک ناخن و زدن کرم پودر و پنکیک شود ؟حتی شاید موقعی که شماره تلفن فلان آگهی را برای شاغل شدن می‌گیرد از خود نمی‌پرسد چرا ظاهر مناسب، یکی از شرایط باید باشد؟ نمی‌پرسد چرا جذاب بودن من در کنار زن بودنم برای کارفرما دارای اهمیت است؟

نمی‌پرسد چون ذهنش در تسخیر رسانه‌هایی است که مردها معیارش را تعیین کرده‌اند, رسانه‌هایی که دم از آزادی زن می‌زنند و حجاب را با لفظ اجبار همنشین می‌کنند تا زن را به عنوان وسیله التذاذ مردان معرفی کنند؛ درحالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتّع از زن و نه آزادی زن است. این نگاه به زن از دویست سال گذشته در غرب کلید خورده تا جایی‌که در تمام نقاشی‌ها , مجسمه سازی‌ها , ادبیات, فیلم‌های هالیوود و بالیوود و.. به جای پرداختن به جنبه‌های والای روحانی زن و ارزش‌های شخصیتی او تنها به جنبه‌های شهوانی و جنسی او پرداخته شده است.

مریم اردویی

ادامه »

کلیدواژه ها: حقوق زنان
  یکشنبه 17 شهریور 1398 13:37, توسط زفاک   , 214 کلمات  
موضوعات: مناسبتی

هوالحبیب

همیشه تکرار ملال آور و خسته کننده نیست. گاهی تکرار یک واقعه تازگی دارد. گویی هر بار برای نخستین بار است که واقع می‌شود. بی‌آنکه گذر زمان بر آن گردی از کهنگی به جا بگذارد. براستی که محرم نیز اینگونه است. هر سال می‌آید و قلب عشاق را به سوگ می‌نشاند. همه عالم را با خود همنوا می‌کند. گوش اگر بسپاری صدای شیون ملائک را می‌شنوی که چگونه در ماتم حسین علیه السلام بي‌شكيب هستند. دل اگر از سیاهی بشویی سوزش سینه‌ زمین را حس می‌کنی. چشم از گناه اگر برگیری اشک‌های آسمان را می‌بینی که به پهنای صورت می‌بارد.

آری محرم از راه می‌رسد هرچند مکرر اما از جمع عاشقانش کسی کم نشده و در رونق هر ساله‌اش کاستی به چشم نمی‌آید. گویی همه منتظرند برای آمدنش، هر سال بیش از پیش. انگار داغ نبودن در آن روز آزارشان می‌دهد. غم تنهایی حسین علیه السلام و یارانش. ظلم دشمن و سنگدلی‌شان. طفلان و تشنگی و مشک‌های دریده. زینب سلام الله علیها و سیلی و اسارت. دردهایی که تا دنیا دنیا است جان‌ها را به لب می‌آورد و صبر و قرار از دلها می‌ستاند. حالا همه در دل حسرت “یالیتنی” دارند و چشم امید به آمدن روزی که با تحقق وعده موعود و برافراشته شدن پرچم “یالثارات” در خیل منتقمانش جای گیرند انشاءالله…

  چهارشنبه 13 شهریور 1398 10:23, توسط نازگل   , 354 کلمات  
موضوعات: مناسبتی


شاید بتوان گفت کربلا کارزار مادرهاست. مادرهایی که در بطن واقعه حضور دارند و زشتی‌ها و زیبایی‌های کربلا برخواسته از دامان آنهاست . نقش عبیدالله بن زیاد در رقم خوردن واقعه عاشورا بر کسی پوشیده نیست. او کسی است که مشاور مسیحی یزید پیشنهاد سپردن ولایت کوفه را به او داد چون نیک به سبعیت و جانی بودن او آگاه بود. بحث من بر سر شخص عبیدالله نیست که بیشتر نظرم معطوف به پیشینه اوست. عبیدالله از مادری به نام مرجانه که زنی کافر و بدکاره بود متولد شد و به همین دلیل به ابن مرجانه شهرت یافت. مرجانه پس از جدایی از زیاد که خود مردی قسی القلب و بدنام بود با مردی زرتشتی به نام شیرویه اسواری ازدواج کرد و عبیدالله تحت سرپرستی فردی غیر مسلمان قرار گرفت و تربیت شد و چندی بعد به نزد پدرش زیاد برگشت، پدری که وقتی از طرف معاویه او را به عنوان والی مدینه انتخاب کرد مردم شهر از ترس او سه روز به قبر پیامبر پناه بردند.رحم ناپاک مادر و قساوت پدر از او شخصیتی ساخت که زنان را به مجلس خود می‌کشاند و از بریدن سر آنها و مثله کردنشان لذت می‌برد.
این روحیه خشن سبب شد تا پس از واقعه عاشورا در بصره کاخ سفیدی بنا کرده و روی درب‌های آن تصاویر سرهای بریده را حک کند. شمه‌ای از این قساوت و سبعیت را می‌توان در نامه‌ای که او به عمر سعد نوشت یافت:« اگر حسین و یارانش سر به فرمان نهاده و تسلیم شدند، آنان را به سلامت نزد من بفرست و اگر نپذیرفتند به آنها حمله کن و همه را بکش و اعضایشان را پاره پاره کن. اگر حسین کشته شد، بر سینه و پشت او اسب بتاز. مقصود این نیست که این‌کار پس از مرگ به او زیانی رسان، بلکه به خاطر این است که من با خود عهد کردم، اگر او را کشتم با او چنین کنم.»
انتخاب‌های امروز ما سرنوشت آیندگان را رقم خواهد زد و برای همین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «برای نطفه های خویش بهترین را انتخاب کنید؛ زیرا اخلاق فرزندان ریشه در اخلاق گذشتگان دارد».
درس‌های کربلا بسیارند فقط کمی دقت لازم است.
مریم اردویی

کلیدواژه ها: مادر
  یکشنبه 10 شهریور 1398 14:24, توسط نازگل   , 125 کلمات  
موضوعات: سیاسی, مناسبتی

حرکت در یک مسیر نیاز به درک تأخرها و تقدم‌ها دارد. تقدم برای مومن بالله کفر به طاغوت است. گوینده “لا اله الا الله” برای درک الله ابتدا باید تمام اله‌ها را نفی کند. زائر حسین علیه السلام نیز ابتدا باید صد مرتبه دشمنانش را لعن کند تا شعور سلام بر حسین در قلبش محیا شود. نمی‌توان عاشق حسین بود ولی دشمنانش را نفی نکرد. نمی‌‌توان یکصد مرتبه« السلام علیک یا اباعبدالله »گفت اما قبلش یکصد مرتبه«اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد» نگفت. نمی‌توان با «و لا جعله الله اخر العهد منی» هربار با حسین علیه السلام تجدید بیعت کرد و معنای «مثلی لایبایع مثله» حسین بن علی را درک نکرد. بدون فهم تقدم‌‌، تاخری معنا پیدا نخواهد کرد.

 مریم اردویی

کلیدواژه ها: استکبار, ایمان, محرم, کفر
  شنبه 9 شهریور 1398 15:53, توسط زفاک   , 757 کلمات  
موضوعات: فرهنگی

هوالحق

 وبلاگ نویسی را از تابستان 89 شروع کردم. آن زمان در یک دوره فرهنگی ـ آموزشی شرکت کرده بودم که یکی از شرایطش راه‌اندازي یک وبلاگ و حداقل گذاشتن 5 پست بود. حضورم در آن وبلاگ منحصر شد به عمر آن دوره که چند ماهی بیشتر نبود. بعد از اتمام دوره هر چند وبلاگ را حذف نکردم اما تا هم اکنون هیچ دسترسی به آن ندارم و عملا در  مجاز آباد گم شد!

سال 91 به طور اتفاقی در بین وبگردی‌هایم با یک سیستم وبلاگ نویسی دیگر آشنا شدم. از سر کنجکاوی وبلاگی زدم و هرزگاهی آن را با مطالبم به روز می‌کردم. در همین حین بود که پی بردم این سیستم دارای یک مجله وزین از نوع دیجیتالی است و مطالب منتخب بلاگرها در آن بازنشر داده می‌شود. درست مثل یک مجله واقعی که بخش‌های مختلفی اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنر و ادبیات و …. دارد و شاید هر نویسنده‌ای آرزو دارد مطالبش را بر صفحه‌ي آن ببیند. این مجله که هم اکنون نیز باقی است در هر بخش یک دبیر دارد که انتخاب مطالب زیر نظر او انجام می‌شود. انتخاب دبیرها هم فرآیند خودش را دارد که از بین وبلاگ نویسان و با برگزاری انتخابات و رأي گيري صورت می‌گیرد. از مزایای دیگر این مجله سطح‌بندي مطالب منتخب است. مثلا مطالبی که قلم قوی‌تر، محتوای بهتر و تازگی بیشتری دارند در تیتر یک قرار می‌گیرند که از امتیاز بیشتری هم برخوردار هستند. مرتبه‌های بعدی به تیتر دو و بخش پیوندها اختصاص دارد که مطالب به فراخور شاخص‌های مربوطه در آن جايگاه منتشر مي‌شوند. این سیستم وبلاگ نویسی قبلا با حضور وبلاگ نویسان همایش‌هایی در سطح استان‌های مختلف برگزار می‌کرد که سبب آشنایی و انس و الفت بیشتر دوستان مجازی می‌شد. در کنار اين مزايا محلی در آن در نظر گرفت شده تا وبلاگ نويسان اعتراض خود مبني بر برگزيده نشدن مطالب ارسالي را به گوش دبیران برسانند.

باید اعتراف کنم حضور در این سیستم بود که باعث شد نوشتن را جدی‌ بگیرم و تلاش کنم تا پست‌هایم از حالت تکراری بودن خارج شود و سمت و سویی تولیدی به خود بگیرد. وبلاگی که حالا هفت سال از عمرش می‌گذرد و من همچنان به نوشتن در آن علاقه‌مند هستم.

اما سال 95 همزمان با ثبت نام در حوزه با محیط کوثر بلاگ آشنا شدم و باز از سر کنجکاوی وبلاگی در آن ثبت کردم. راستش کوثر بلاگ هم مزایای خوبی دارد. مثلا اطلاع از هویت واقعی هم وبلاگی‌ها است هر چند در پس اسم‌های مستعار پنهان شده باشند! نکته‌ای که فکر نمی‌کنم هیچ سیستم وبلاگ نویسی از آن برخوردار باشد. در ثانی فضای امنی برای حضور خانم‌های طلبه به شمار می‌آید و در آن از مزاحمت‌های گاه و بی‌گاه برخی کاربران مثل سایر فضاها خبري نیست. رتبه‌بندی وبلاگ‌ها، معرفی وبلاگ‌های فعال هر هفته، همچنین تهیه ویژه نامه‌های مناسبتی که از بین مطالب خود طلبه‌ها صورت می‌‌گیرد جای بسی تشکر و سپاس دارد. برگزاری مسابقه‌ها و فراخوان‌های مختلف هم از دیگر ویژگی‌های این محیط محسوب مي‌شود که شور و شوقی بین وبلاگ نویس‌ها ایجاد می‌کند. اما در کنار همه این مزایای پیدا و پنهان نقدهایی هم به آن وارد است. مثلا در انتخاب مطالب منتخب، تولیدی بودن به عنوان شرط اصلی لحاظ نمی‌شود. اين در حالی است که فکر می‌کنم مهمترین رسالت یک وبلاگ نویس (حداقل از نوع طلبه) تولید محتوا است نه صرفا کپی‌ ـ پیست کردن محتوایی که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی قابل دسترسی است! در ثانی هیچ سطح‌بندی بین مطالب در نظر گرفته نمی‌شود. ممکن است قلم فردی بهتر و محتوای تولیدی او با ارزش‌تر باشد ولی این نکته عملا هیچ جایگاهی در رتبه‌دهی وبلاگ‌ها ندارد. در صورتی که وجود آن مي‌توانست وسيله‌ای براي تقویت قلم و ارتقا سطح محتوای تولیدی طلبه‌ها باشد. از سوی دیگر همه مطالب منتخب پشت سر هم قرار می‌گیرند بدون اینکه هیچ دسته‌بندی برای آنها در نظر گرفته شود. در این صورت خواننده تا لینک مربوطه را باز نکند از محتوا و مضمون آن آگاهی پیدا نمی‌کند البته مگر اینکه از بهره هوشی بالایی برخوردار باشد و یا اینکه در علم غیب دستی داشته باشد. قطعا وجود یک دسته‌بندی باعث می‌شود خواننده در کمترین زمان به دسته مربوطه رجوع و مطالب مورد علاقه‌اش را پیگیری کند.

مشکل دیگری که در کوثربلاگ وجود دارد عدم دسترسي وبلاگ نویسان به نظرات ارسالی خود براي سایر کاربران است. متأسفانه در اين زمينه دیدن نظر ارسالي، پاسخ طرف مقابل، ویرایش و یا احیانا حذف آن در خود محیط کاربری وجود ندارد و تنها امکان در نظر گرفته شده اعلام پاسخ از طریق ایمیل است.

امید است نکات انتقادی فوق به دست مسئولین مربوطه برسد و برای رفع آن قدمی بردارند انشاءالله…

ف. فقیهی

1 2 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12