کلید واژه: "ساده زیستی"

  شنبه 29 مهر 1396 09:28, توسط بنت الهدی   , 383 کلمات  
موضوعات: خاطرات
در حال تماشای ویترین پر زرق و برق و لباس­های زیبای مزون بودم که سنگینی یک جفت دست زمخت و بزرگ را روی چشمانم حس کردم. ترسیدم. فکر کردم دست­های یک مرد است. برگشتم. چهره آشنایی روبرویم بود. دختری چادری؛ مهربان ولی خسته. بجز لبهایش چشمانش نیز با محبت لبخند… بیشتر »